دو داستانک جالب و خواندنی ماه رمضانی!

ساخت وبلاگ

داستانک های جالب

داستانک های جالب , در این مطلب دو داستانک جالب و بسیار خواندنی درباره ماه مبارک رمضان ، برای شما آورده ایم . لطفا در ادامه با ما همراه باشید.

داستانک های جالب

کباب :

هر سال روز اول ماه رمضان بچه‌هایش را می‌برد شاه عبدالعظیم و برای افطار کباب می‌خوردند. اما امسال…

چند روزی بود نتوانسته بود کار کند. از همان روز که تصادف کرد و موتورش را گذاشت تعمیرگاه. سخت ناراحت بود. حوالی ظهر بی هدف از خانه بیرون زد. می‌خواست برود مسجد نزدیک خانه، گرما و ناامیدی امانش را بریده بود. از در سبز رنگ مسجد که وارد شد صدای پیرمردی را شنید: «آقا! یه کولر دارم می‌خوام ببرمش طبقه پنجم، 50 هزار تومن هم می‌دهم.»

از همان‌جا رویش را به سمت شاه عبدالعظیم برگرداند. دستش را روی سینه گذاشت: «ممنونم سیدالکریم.»

راضی‌ام :

عبایش را مرتب کرد و راه افتاد.

به اتفاقی که افتاده بود می‌اندیشید و مدام خدا را شکر می‌کرد.
خوشحال بود که توانسته رضایت مادر مقتول را بگیرد و جوانی را از قصاص نجات بدهد.
از بس غرق فکر بود، دردی را که می‌کشید یادش رفته بود.

به بیمارستان که رسید، اذان شده بود و موقع افطار. پرستار کاغذ را دستش داد و گفت: «حاج آقا! این رضایت‌نامه عمل جراحی است که قرار است فردا انجام بدهید. چون احتمال موفقیت عمل کم است آن را امضا کنید. راستی رضایت آن مادر را گرفتید؟»

بی‌آنکه به پرستار نگاه کند یک خرما از جعبه‌ای که او تعارفش کرده بود برداشت.
خودکار را از او گرفت. کنار امضایش نوشت: خدایا راضی‌ام به قضای تو.
پرستار منتظر جواب سوالش نماند.

خبرآنلاین

نیکی ها...
ما را در سایت نیکی ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد کاظم مشهدی بازدید : 145 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 18:42