سرگذشت یهودیان مخفی مشهد به روایت روزنامه یهودیان آمریکایی در سال 1928 میلادی

ساخت وبلاگ
سرگذشت یهودیان'>یهودیان مخفی مشهد به روایت روزنامه آمریکن جوییش ورلد ( دنیای یهودیان آمریکایی) تاریخ 30 مارس سال 1928 میلادیمارانوس های ایرانی توسط آبراهام امانوئلسون مشهد در ایران شهری مقدس پارسی است که در درون دروازه‌های آن یکی از بزرگان و اولیای ایرانی به نام امام رضا مدفون شده است. در وسط بازار - مهمترین بخش شهر - زنجیری آویزان است که به سمت این مکان مقدس نشانه می رود و به عنوان هشداری برای پیروان سایر دین ها است که به این مکان مقدس نزدیک نشوند. متخلفان به شدت مجازات می شوند. اغلب حتی مرگ به دست اوباش دیوانه، سرنوشت کافرهایی خواهد بود که از مرز ممنوعه عبور کنند. معبدی که در مکان مقدس قرار دارد بسیار باشکوه است و برخی از بالهای آن با طلا پوشیده شده است. این سازه توسط تامارلان (تیمور) ساخته شد که سازندگان متخصص را برای این منظور از دمشق آورد. معابد دیگری که توسط تمارلان ساخته شده است، خراسان و سایر شهرهای سمرقند را به ارمغان می آورد. همه این ساختمان ها به دلیل بزرگی، زیبایی و آبی بودن سنگ هایشان مشهور هستند. در این شهر مقدس بیش از 500 خانواده گدیدیم (جدیدی) مارانو زندگی می کنند. برای نشان دادن شرایطی که یهودیان ایران در آن زندگی می کنند، می توان داستانی را که در میان جمعیت یهودیان جریان دارد در اینجا ذکر کرد. این داستان همچنین قصد دارد توضیح دهد که چگونه گروه Marano به وجود آمد. پارسیان روزهای سوگواری ملی دارند که در غم از دست دادن پیامبران و رهبران خود عزادارند. یک بار داستان از این قرار است که در چنین روزی یک یهودی مریض شد و دستش را جوش گرفت . یهودی به پزشک ایرانی مراجعه کرد و به او توصیه کرد سگی را بکشد و دست بیمار خود را در شکم حیوان کشته شده بچسباند. یهودی از پارسی خواست که این کار را برای او ترتیب دهد . دکتر ایرانی از یهودیان متنفر بود. جماعتی از هم کیشان را جمع کرد و سگ را جلوی چشمشان کشت. بلافاصله پس از آن پارسیان به دادگاه عالی رفتند و یهودیان را محکوم کردند. او به قضات گفت که یهودیان در این روز عزای مقدس سگی را کشته اند زیرا یهودیان با این اقدام می خواستند نشان دهند که مقدسینی که ما عزاداری می کنیم سگ نیستند. اما قاضی , دوست یهودیان بود و نمی پذیرفت که یهودیان چنین کاری غیرمنطقی انجام دهند . در این میان، گروهی در اطراف خانه او جمع شدند و خواستار اجازه حمله به یهودیان و کشتن آنها شدند. قاضی زمان خواست تا خودش موضوع را بررسی کند. به طور طبیعی جسد سگ کشته شده پیدا شد. قاضی نمی دانست چگونه آن را توضیح دهد. اوباش بر خواسته های خود برای انتقام پافشاری کردند و تهدید کردند که اگر قاضی تمایل خود را برای سلاخی همه یهودیان تقدیس نکنند، خواهند کشت. جمعیت شروع به غارت کردند. سی و هفت یهودی در همان دقیقه اول کشته شدند. قاضی، برای نجات یهودیان جامعه از نابودی کامل آنها را به پذیرش اسلام ترغیب کرد. یهودیان که در معرض مرگ حتمی قرار داشتند، مارانوس شدن را انتخاب کردند - ظاهراً محمدانی (مسلمان) اما در قلب یهودی بودند. به مدت سی سال این مارانوها برای مشاهده اسلام با تمام جزئیات آن مجهول شدند. تعدادی از خانواده ها پس از این مدت طولانی زادگاه خود را ترک کردند و به شهر جراد (هرات) که در استان افغانستان است سکنی گزیدند و نقاب محمدی را که به دست آورده بودند، پاره کردند. بسیاری از مارانوها به ترکمنستان در فاصله 200 یا 300 مایلی مشهد رفتند. در جریان انقلاب بلشویکی، بسیاری از آنها به عنوان یهودی به مشهد بازگشتند. اخیراً به دلیل تغییر دولت وضعیت آنها کمی بهتر شده است. مارانوس در آنجا علیرغم خطر و محدودیت هایی که بر آنها تحمیل شده بود به دین یهود وفادار ماند. در گذرنامه هایی که مارونوها مجبور به همراه داشتن آنها هستند، ایمان آنها به عنوان محمدانی و نام آنها نام محمدانی است. موشه با نام موسی , یدیدیا با نام حبیب الله و ... ضبط شده است . تجارت مارانوها در فرش و پوست. ترک ها اغلب پول های خود را به آنها می سپارند و قبلاً آن را حساب نمی کنند. شنبه ها، مارانوها کودکی را در فروشگاه خود می گذارند، که به همه مشتریانی که برای خرید مراجعه می کنند، می گوید که پدر برای کار دور است و روز بعد خواهد آمد. چند روز قبل از هر تعطیلات یهودی , مارانوها بهترین لباس های خود را می پوشند تا همسایه ها مشکوک نشوند که مخصوصاً برای تعطیلات یهودی لباس می پوشند . مارانوها مانند ایرانی ها لباس می پوشند. عبای مقدس جامه اصلی است ( عبای بلند و پهن بدون آستین ) . در خیابان‌ها مثل ایرانی‌ها به هم سلام می‌کنند، در حالی که در دیوارهای خودشان می‌گویند شلوم علیخم. آنها در مکان های پنهان یا در سرداب های خانه های شخصی نماز می خوانند. یک زن همیشه مراقب ورودی کنیسه پنهان است. او به هیچ کس به جز یهودیان اجازه ورود به آنجا را نمی دهد. عرف ایرانی ورود غریبه به منزل شخصی را ممنوع می کند مگر در مناسبت های اجتماعی خاص مانند عروسی، تولد فرزند یا فوت یکی از اعضای خانواده. آداب دعا سفاردی است. شوفار هرگز در روش هشانا دمیده نمی شود تا مبادا همسایگان مسلمان آنها از دعای آنها باخبر شوند. در مجموع آنها هشت کنیسه دارند. همه آنها صهیونیست هستند. در این شهر بیش از 200 شکل پرداخت کننده یافت می شود. ده ها خانواده برای اسکان در فلسطین مهاجرت کرده اند. ازدواج قبل از عاقد محمدانی انجام می شود. در اواخر شب مراسم یهودی برگزار می شود در خانه. در صورت مرگ در روز، مارانوها نزد یک ملای مسلمان می روند و بخشهایی از قرآن را می خوانند، در حالی که در شب مراسم یهودی انجام می شود. همه تعطیلات یهودیان طبق مقررات قانون یهود توسط مارانوها به شدت رعایت می شود. همه شخیتا را می شناسند و کانتور(موذن) و موهل (ختنه کن) های زیادی وجود دارد. مارانوها برای اینکه بتوانند حتی به صورت مخفیانه دین یهود را رعایت کنند، اغلب به اهدای هدایایی به مقامات محلی متوسل می شوند. رهبران یهود هیچ گونه غرامتی برای انجام مناصب مذهبی خود مانند خاخام، شوخات، موهل و غیره دریافت نمی کنند. حفظ دین یهود در میان مارانوها تا حد زیادی به دلیل رعایت وفادارانه زنان تمام میتزووت (دستورهای شرعی یهودی) است. زنان یهودی لباسهای بلند و پهنی می پوشند که سر تا پا بدنشان را می پوشاند. چهره هایشان همیشه زیر نقاب سیاه پنهان است . زنان هرگز اجازه ندارند در جمع مردان، حتی آنهایی که مذهب یهودی دارند، باشند. دختران به دین یهود تعلیم می‌دهند و بسیاری از کتاب‌های شاعران پارسی‌گوی تسلط کامل دارند. زبان مورد استفاده مارانوها در خانه و همچنین در زندگی تجاری آنها فارسی است. ترجمه فارسی کتاب مقدس در هر خانه یافت می شود.
با ۳۳ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بالاچه تاریخ معاصر ایران
لینک مستقیم نیکی ها...
ما را در سایت نیکی ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد کاظم مشهدی بازدید : 66 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 13:54