جهان گذشته متأخر بهدرستی عصر «اضطراب» و «مناقشه» نامیده میشود وقتی که زمینهها و سنتهای فرهنگی گوناگون با یکدیگر در هم میآمیزند و در چالش و رقابت با یکدیگر قرار میگیرند، تا جهانبینیها، تصویرها و رویکردهای جهانی جدیدی را از لحاظ نظری و کردار اجتماعی به وجود بیاورند. باید پذیرفت که چگونگی پدید آمدن این امور و سرانجام یافتن نهایی آنها یکی از جالبتوجهترین و بحثانگیزترین مسائل دانشپژوهی محافل علمی امروز است. و به علت آنکه شواهد و قرائن ادبی اغلب بسیار اندکاند و در بسیاری از منابع گوناگون پراکندهاند، قضاوت کردن در مورد اینکه این یا آن مفهوم یا ایده خاص از کجا سرچشمه میگیرد تقریبا ناممکن است. روش نقدِ متنی که امروزه هم امری کلاسیک است و ادعای عینی بودن دارد، اغلب وقتی از نظر دادههای اساسی و قابل اعتماد چیزی نداشته باشیم یا تقریباً چیزی نداشته باشیم که بتوان به مثابه بنیادهای محکم و ثابت برای نتیجهگیریهای آتی استفاده کرد، محکوم به شکست است. این موضوع بهخصوص در مورد مطالعات منابع صادق است، زیرا تحقیقات جنایی برای یافتن سرنخ به منظور مشخص کردن منابعِ ممکن از نویسندهای معین، ماجرای خطرناکی است که ممکن است بهراحتی به سوءتفاهم منتهی شود.
پیدایش آگاهی تاریخی به شیوهای مشابه در دوره گذشته متأخر بسیار قابل مشاهده است. این دوره در واقع «عصر بیداری عظیمِ مفهومی از زمان، مهمتر از همه... در طبیعت و زندگی بشر است». همچنین روشن است که این تحولات انقلابی در گونههای ادبی به نسبت مکاتب فلسفیِ رسمیْ مشهودتر و عمیقتر اتفاق افتاده است. از منظر این روند جدید، مرزهای میان گونههای پیچیده، نظیر آنهایی که به طور معمول گونههای ادبی و دیگر گونههای کمتر رسمی قلمداد میشوند، در این زمان باید به عنوان گونههای نفوذپذیر و انعطافپذیری در نظر گرفته شوند که پدید آمدنِ گفتگویی از گونهها و همچنین سبکها را ممکن میسازند.
از یک سو گونههای جدید بهتدریج ظاهر شدند، نظیر شرححالنگاری یا زندگینامه ادبی، و از سوی دیگر انواع گوناگون خلاصهنویسی (فشرده کردن اثری واحد)، مجموعه نوشتهها و شرح فلاسفه باستان، مجموعهها یا جُنگها و یادداشتها یا دفتر خاطرات. اولی نشانه روشنِ ظهور همسانی است؛ در حالی که دومی نهتنها حکایت از تنزل سطح آموزشی دارد که اغلب تصدیق شده است، بل نشانهای از فرایند در هم شکستن جهان سخت و سلسلهمراتبی تعلیمات سنتی و پیدایش عصر جدید است. بنابراین، بسیاری از گردآورندگان و علمای گذشته متأخر، فراتر از فقط سارقان ادبی، پریشان و حساساند. در واقع، خود فعالیت فقط از نظر رهیافتهای متغیر جهانی توجیه میشود و تجسم فلسفه جدیدی از تاریخ است، که در آن جهان در فرایند صیرورت در نظر گرفته میشود. موءلفانی چون پلینیوس، آولوس گلیوس یا کلمنت بهاکمال نمایانگر اهداف آثارشان هستند (Noctes Atticae, ۲ etc-۱۲; Strom. VI ۲, ۱-Pref. ۲). آنها به کثرت علاقهمندند، نه وحدت (به تعبیر ترتولیان: nec unitatem, sed diversitatem). کثرت (اگر به زبان باختینی بیان کنیم) «امکان جهانی یکسره متفاوت، با نظامی دیگر و شیوه زندگی متفاوتی را هویدا میسازد، و انسان را از حصارهای وحدت (کاذب) ظاهری قطعی و ثابت خارج میسازد». میگویند که در اینجا ما با پدیده ادبی مرموزی روبهرو میشویم: در کنار یادداشتها و کارهای مقدماتی اصیلی که به منظور انتشار عمومی فراهم نشدهاند، شبهیادداشتهایی وجود داشت. اقتباس و گزیدهچینی چنان ترویج پیدا کرد که سبک آنها بهتدریج بر نوشتههای اصلی تأثیر گذاشت (مقایسه کنید با گلیوس و کلمنت پیشگفته؛ نمونه دیگر، مجموعهها و سخنان و گزینگویههای حکیمانه گوناگون اِنجیلِ گنوسیِ فیلیپ است).
نیکی ها...
ما را در سایت نیکی ها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد کاظم مشهدی بازدید : 244 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1398 ساعت: 15:22