کتاب نفر دیگری که در بهشت ملاقات می‌کنید

این حادثه دوروبر ایالت خبرساز شد. روزنامه‌نگارها به آنی لقب دادند: معجزه‌ی کوچک روبی پی‌یر. غریبه‌ها برایش دعا کردند. حتی بعضی‌ها در پی دیدار با او بودند، گویی آنی، به‌واسطه‌ی نجات یافتن، رازی برای فناناپذیری داشت. اما آنی که فقط هشت سال سن داشت هیچ‌چیزی به خاطر نمی‌آورد. شوک حوادث حافظه‌اش را پاک کرد، هم‌چون شعله‌ای که بر اثر وزش بادی شدید خاموش می‌شود. تا این روز، او فقط تصویرها و افکار لحظه‌ای و صحنه‌ی مبهمی را به یاد می‌آورد که روزی از روزها بی‌غم و دغدغه به روبی پی‌یر رفت و وقتی به خانه برگشت تبدیل به چیز دیگری و شده بود. پزشکان کلمه‌هایی هم‌چون سرکوب آگاهانه و اختلال بعد از ضایعه را بر زبان آوردند و نمی‌دانستند که خاطرات معینی برای این دنیا هستند و خاطرات معینی فقط در آن دنیا بقا می‌یابند. اما دو زندگی با هم‌دیگر تعویض شدند. و بهشت و همواره نظاره می‌کند.