چگونه خامنه ای رضا پهلوی را مدیریت و خنثی می کند؟

"عنوان از لینک گذار" برخی اهداف پروژه چندوجهی ترویج سلطنت توسط خامنه ای 1-مدیریت ظرفیت و قابلیتهای سلطنت طلبها به نفع نظام (تحریک و بسیج آنها برای دامن زدن به تضاد و تشتت در بین ایرانیان به قصد ایزوله کردن نیروی رزمنده ضد رژیم و همچنین لوث کردن اصل مبارزه، چه در داخل و چه در خارج؛ استفاده از آنها به عنوان سرباز پیاده نظام در کمپینهای نفرت پراکنی بر علیه نیروهای مبارزی که با شاه مبارزه کرده اند و اکنون هم بار اصلی مبارزه با رژیم را بدوش می کشند تحت عناوینی چون 57تی و تغییر جهت نفرت عمومی از آخوندها به سمت نیروهای مبارز و بویژه مجاهدین با شریک کردن آنها در جنایات رژیم و...). 2-به هرز دادن نیروی جوانان در داخل (تبدیل کردن سلطنت طلبی به یک گزینه و استفاده از آن به عنوان یک راهبند و قرار دادن آن سر راه جوانانی که در جستجوی راهی برای مبارزه با رژیم هستند. اینگونه آنها تبدیل به کبریت بی خطر شده و انرژی شان به هدر می رود. این نوعی راه حل پیشگیرانه در مقابل خطر رشد روزافزون کانونهای شورشی مجاهدین خواهد بود). 3-ایجاد راه بند سر راه دیپلماسی شورای ملی مقاومت درخارج با آلترناتیو سازی از بچه شاه و مطلوب جلوه دادن او با کمک رانت رسانه ای. 4- البته رژیم حواسش هم هست که مبادا ترویج بیش از اندازه سلطنت طلبی خود آن را به یک تهدید برای نظام تبدیل کند. به همین دلیل همزمان با ترویج سلطنت طلبی و استفاده از قابلیتهای آنها مواظب است که خودش به آن قابلیتها چیزی اضافه نکند. یعنی همزمان با استفاده بهینه از آن در حهت منافعش آن را طوری مدیریت میکند که از تبدیل شدنش به یک گزینه جذاب جلوگیری شود؛ هم مطرحش می کند و همزمان تهدید آن را هم خنثی مینماید. چگونه؟ با به نمایش گذاشتن ماهیت واقعی آن و آشکار کردن دافعه ای که در خود نهفته دارد از طریق: الف- بازسازی و به نمایش گذاشتن ایدئولوژی فاشیستی پهلوی به گونه ای که اساسا با هر گونه حقوق شهروندی و تکثرگرایی سر ناسازگاری داشته باشد و برای جامعه ای که در پی آزادی، دمکراسی و برابری است ترسناک بوده و دافعه داشته باشد. (فرستادن برخی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت اسلامی تحت عنوان فرشگرد به خارج به عنوان تئوریسین و بازسازی ایدئولوژی رضاشاهی که از حزب نازی هیتلر کپی برداری شده بود به عنوان نوپهلوی گرایی از اینگونه اقدامات است). ب- به نمایش گذاشتن لمپنیسم و چماقداری نهفته در ماهیت آن. پ- سوزاندن امکان مطرح بودن رضا پهلوی به عنوان چهره ای مقبول و فراتر از دایره سلطنت طلبان. چگونه؟ با ایجاد توهم محبوب بودن سلطنت در ایران در ذهن رضا پهلوی بطوری که او خودش را در موضع قدرت ببیند و احساس کند که دیگر نیازی به بدست یافتن به مقبولیت عام از طریق همکاری با دیگر جریانات ندارد. نتیجه این خواهد بود که او دست از ظاهرسازی و شعر و شعارهای دمکراتیک دادن و مشروطه بازی بر دارد و از هم اکنون در جلد یک شاه دخالتگر ظاهر شده و تمایلات قدرت پرستانه و سرکوبگرانه خود را بروز دهد. اینگونه او هم توهم امکان شاه مشروطه بودن را میکشد و هم امکان اینکه بتواند با نیروهای مستقل خارج از دایره سلطنت طلبی رابطه دوطرفه برقرار کند را از بین می برد. در نتیجه امکان تبدیل شدن او به عنوان یک گزینه فراجناحی و مقبول کاملا می سوزد. حاصل اینگونه مدیریت این بوده که رضا پهلوی در حین مطرح بودن روز به روز بیشتر محدود به دایره سلطنت طلبان شده و از کلیت جامعه سیاسی ایران منزوی و ایزوله شده است. این به نظر دلیل وضعیتی است که رضا پهلوی و جریان سلطنت طلبی اکنون در آن گرفتار آمده و به رغم داشتن اینهمه بلندگو و مطرح بودن توان جلب توجه هیچ جریان سیاسی ایرانی را ندارد. به نظر میرسد که خود طالبان سلطنت هم به این موضوع پی برده اند ولی راه حلی برای این گرفتاری متصور نیست. آنها که از جذب حتی سازشکارترین جریانات سیاسی ایرانی ناکام مانده اند با جذب چند سلبریتی و استفاده از محبوبیت آنها تلاش کردند از رضا پهلوی چهره ای که مقبولیتی فراتر از دایره سلطنت طلبان دارد بسازند که آنهم با این کمپین کذایی وکالت گیری بدنیا نیامده مرد. این امضاء جمع کنی اخیر برای رضا پهلوی هم به همه نشان داد که آن آمار دروغینی که در باره محبوبت او ساخته و رسانه ای میشد چقدر قلابی و فیک بوده است. شاید علت موفقیت خامنه ای در مدیریت و بازی با کارت سلطنت این باشد که سلطنت طلبی به مفهوم علمی کلمه یک جریان سیاسی نیست. یک عده آدم بازمانده از یک دیکتاتوری سرنگون شده با یک سری امکانات مالی و رسانه ای هستند که بدلیل بی شکلی، ول بودن و عاری بودن از هرگونه سنت و فرهنگ مبارزاتی و سیاسی براحتی میشود آنها را با اندکی سرمایه گذاری غیر مستقیم در جهت دلخواه مدیریت کرد. برگرفته ار فیسبوک رضا شمس
با ۲۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بالاچه جمهوریخواهان ایران
لینک مستقیم نیکی ها...