در رنجنامه خانواده «رحیمیان»، نام مادر کمتر شنیده شده است؛ «آفاق رحیمیان». این یادداشت را یکی از شاگردان غیربهایی «کیوان رحیمیان» در وصف آفاق نوشته است. او در دوران بازداشت دو پسرش، «کامران» و «کیوان» و عروسش «فاران حسامی» به جرم تدریس در دانشگاه بهاییان، چهار سال به تنهایی دو نوهاش را بزرگ کرد. با ۳۳ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بالاچه زنانلینک مستقیم, ...ادامه مطلب
چرا پادشاهی ایرانی استبدادی/ دسپوتیک است؟: «قدسی مدار» و «اراده بنیاد» معطوف به قدرت مطلقه و مسلّط و جبّارانه چکیده جامعه ایران هرگز جامعه ای مدنی نبوده. حال ببینیم که ایا در چنین جامعه ای به مثابه جامعه ای پیشامدنی، اصلا گزینشی بنام گزینشی پادشاهی آنهم از طریق رای عمومی ممکن است؟ پاسخ مطلق « نه» است. چرا؟ زیرا بنابر آنچه گفته شد و به اجمال شرح شد، پادشاهی در خوانش ایرانی آن پیش و بعد از اسلام موهبتی الهی یا فرّه ی ایزدی بوده است. سخن پایانی آنکه در پادشاهی ایرانی اعضاء جامعه نه شهروند و نه دارای حق سیاسی بلکه «رعیّت» سلطان اند. سلطانی که مظهر قدرت مطلق خداوند است. قدرتی که اهورا مزدا یا الله بخشی از قدرت خود را به پادشاه یا سلطان بخشیده. رعیّت امّا در معنایی روشن تر یعنی مطیع اراده ی سلطان، همین و نه چیزی بیش.,,حال در وضعیّت بحرانی و سخت و سنگین کشور و جامعهی ما، که به سختی در حال گذر به جامعه ای با ساختاری سیاسی نوین و دموکرات است، پادشاهی بنابر ویژگی هایش نمیتواند ابدا و مطلقا بسترساز جامعهای مدنی یا سیویل و قانون مند باشد. بدانکه پادشاهی بنابر جوهره ی هستیمندانهاش، معارض پیدایش و رشد ارادهی آزاد و غیر قدسی مدار فرد و معارض آزادیهای فردی و جمعی و معارض و مانع تحقّق قانون و مانع پیدایش و رشد اموزش و پرورشی خردبنیاد و تجربهگرا و پالوده از امور مقدّس و مانع پیدایش و رشد آزاد فرهنگ و در یک سخن مانع بالش انسان و فرهنگ پویندهی آزاد است. ¤¤¤¤¤ از آنجا که جامعه ی ایران در نبردی خونین و بینهایت جبّارانه و در کار و کوششی گسترده در امر گذر از رژیم حاکم ولایت فقیهی دینی است. و از آنجا که نوع حاکمیّت سیاسی آیندهء ایران ( پادشاهی یا جمهوریّت) مورد گفتگو و بعضا نزاع گروههایی از, ...ادامه مطلب