قریب چهل و پنج سال پس از شورش خانمانسوز ۱۳۵۷ خورشیدی و استقرار رژیم تمامیتخواهی با نام جمهوری اسلامی، این پرسش همچنان در اذهان ایرانیان باقی است که چرا ساواک، یکی از کارآمدترین سازمانهای اطلاعاتی در غرب آسیا، نتوانست در مقابله با شورش سازمانیافته اسلامیون، ملیون وابسته و چپگرایان یک بُعد نگر و نیز دشمنان و رقیبان خارجی موفق شود و کشور و نسلهای ایرانی را از یک گزند تاریخی جبرانناپذیر در امان دارد. خاطرات رجال دوران پهلوی و به ویژه مستند اخیر شبکه «منوتو» درباره خاطرات پرویز ثابتی مهمترین شخصیت اطلاعاتی و امنیت ملی کشور در طول ۲۲ سال عمر ساواک، و پیش از آن با کتاب کمحجم «در دامگه حادثه» که در گفتگوی ایشان با پژوهشگر ایرانی «عرفان قانعی فرد» نوشته و انتشار یافت، تا حدودی، گرد خاکستری از روی واقعیتهای تاریخی برگرفت. با این حال، ایرانیان این واقعیت ناگوار را درک میکنند که هنوز پرسشها و زوایای تاریکی از ناگفتههای مربوط به ساواک باقی مانده که لازم است در آینده نزدیک هرآنچه را که به ویژه در سخنان و خاطرات اخیر ثابتی مکتوم مانده، برای ثبت در تاریخ بیان شود. این یک وظیفه ملی و تاریخی برای ایشان و رسالتی حرفهای برای تحلیلگران و روزنامهنگاران آگاه ایرانی است. ساواک در اسفندماه ۱۳۳۵ خورشیدی، ده سال پس از جنگ دوم جهانی و به دنبال رویدادهای تلخ دو سال نخست دهه ۳۰ خورشیدی، با یک مأموریت اصلی و مهم برای جلوگیری از تکرار آنچه در سه دهه نخست قرن بیستم رخ داد، تشکیل شد. ازجمله رویدادهای تابستان داغ ۱۳۳۲ خورشیدی بود که بیشتر از عملیات حزب کمونیستی «توده» برای سرنگونی دولت شاهنشاهی ناشی میشد که با سازماندهی دقیق و کمک های بیدریغ سازمان جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی «کیجیبی» طراحی شده ب, ...ادامه مطلب
یه شیت دارم ریز نمرات با اسم و فامیله، یک شیت دیگه هم کارنامه خالی، میخوام تو یه سلول مثلا وارد کنم 4، و کارنامه با اسم و فامیل و نمرات ردیف 4 شیت ریز نمرات پر بشه , ...ادامه مطلب
درباره کتاب : تق تق.... تق...... تق... آمد جلو، جلوتر، درست بالای سر ما سه تا ایستاد. آذر سقلمهای زد پهلوی من و خودش را کشید پایینتر، سودابه تا آنجا که میشد خودش را چسباند به دیوار. من بیچاره سر میز بودم و دم دست.ـ بیا بیرون!با آذر بیچاره بود، رنگ آذر شده بود کاه. زرد زرد، با آن جثهی لاغر مردنیاش، سنگین از جایش بلند شد. همانطور که چشمهایم به زمین بود، بلند شدم. مؤدب ایستادم کنار نیمکت تا آذر راحت برود پایین کلاس. این تنها کاری بود که از دستم برمیآمد، برای بهترین دوستم که داشت میرفت کتک بخورد. همهی چشمها به آذر بود. مگر او چهکار کرده بود؟ دسته بندی: داستانی ناشر: انتشارات پیدایش - تاریخ نشر: ۱۳۹۴/۱۰/۱۵ زبان: فارسی حجم فایل : 1.12 مگابایت - تعداد صفحات : ۱۲۴ صفحه شابک: 978-600-296-348-2 , ...ادامه مطلب